وصایت بر اشخاص به عنوان یکی از انواع وصیت عهدی، به معنای این است که ولی (پدر و جد پدری) به دیگری نمایندگی دهد که پس از فوت او از فرزندش نگهداری و اموال او را اداره کند.
پدر و جد پدری (پدربزرگ پدری) بر طفل صغیر خود ولایت قهری دارند. به این معنا که تا زمانی که این دو فرد زنده هستند، سرپرستی طفل بر عهده آنهاست. همچنین اگر فرزند آنها در زمان کودکی مجنون باشد و در حالی به سن بلوغ برسد که همچنان جنون او ادامه داشته باشد، باز هم سرپرستی آن فرزند به عهده پدر و جد پدری است و دیگر لازم نیست دادگاه برای او سرپرست جدید معین کند. حال هر یک از پدر و جد پدری صلاحیت سرپرستی طفل را به استقلال و به تنهایی دارند. یعنی هر یک از آنها به تنهایی و بدون مشورت خواستن از دیگری میتواند امور مربوط به طفل را اداره کند و در صورتی که بین پدر و جد پدری اختلاف نظر راجع به تربیت یا نگهداری یا اداره اموال او بهوجود آمد، نظر جد پدری (پدربزرگ پدری) مقدم خواهد بود. حال در صورتی که پدر یا پدربزرگ فوت کنند، دیگری که زنده است، میتواند شخصی را به عنوان وصی معین کند که اگر او نیز فوت کرد، امور مربوط به طفل را وصی معینشده انجام دهد. به چنین شخصی وصی خاص گفته میشود. چون تنها کسانی که حق سرپرستی بر طفل را دارند، پدر و جد پدری هستند، فقط آنها میتوانند برای پس از فوتشان شخصی را به عنوان وصی انتخاب کنند. بنابراین مادر چنین اختیاری نخواهد داشت و چنانچه مادر فوت کند و وصیت کرده باشد که ثلث اموالش به فرزندش داده شود و برای اداره آن اموال وصی تعیین کند، صحیح نخواهد بود چرا که پس از فوت مادر این اموال متعلق به فرزندش میشود و چون فرزند به سن بلوغ و رشد نرسیده است، حق تصرف در اموالش را ندارد و اداره اموالش به سرپرستانش یعنی پدر و جد پدری واگذار میشود. اما اگر مادر بخشی از اموال را نسبت به کسی وصیت کند که آنها را اداره کند و مبالغی را که از آن مال به دست میآورد، پس از بلوغ صغیر به او بدهد، در این صورت اگر مادر شخصی را به عنوان وصی برای اداره اموال معین کند، صحیح خواهد بود. زیرا وصیت مادر از ابتدا نسبت به فرزند خود نبوده است. وصایت بر اشخاص به دو صورت است: نگهداری و تربیت کسی که موصی سرپرستی او را بر عهده دارد (مولیعلیه): این مورد عبارت است از تهیه منزل، خوراک، لباس و چنانچه مولیعلیه بیمار شود، باید برای او وسایل درمانش را فراهم کند و در آموزش و پرورش او نیز مراقبت کند. نگهداری و تربیت مولیعلیه باید با وضعیت خانوادگی و مالی او هماهنگ باشد. مثلا اگر او از خانوادهای است که معمولا در خارج از کشور تحصیل میکنند و توانایی مالی برای این امر را دارند، وصی نیز باید شرایط تحصیل او در خارج از کشور را فراهم کند.
البته باید توجه داشت در صورتی پدر یا جد پدری برای نگهداری و تربیت طفل میتوانند وصی معین کنند که طفل مادر نداشته باشد. بنابراین در صورتی که پدر فوت کند اما مادر زنده باشد، مسئولیت نگهداری و تربیت طفل با مادر خواهد بود. ولی در اینجا هم اگر مادر مجنون باشد یا در صورت سرپرستی مادر سلامتی جسمانی یا اخلاقی طفل در خطر باشد، پدر میتواند برای زمان پس از فوت خود برای تربیت فرزندش وصی معین کند.
لازم به ذکر است که وصی که از طرف پدر یا جد پدری انتخاب میشود، پس از فوت آنها تمامی اختیارات آنها را خواهد داشت. بنابراین دادگاه نمیتواند در امور وصی تعیینشده دخالت کند.
اداره اموال کسی که موصی، سرپرستی او را بر عهده داشته است (مولیعلیه): سرپرست میتواند در مورد اداره اموال صغیر و مجنون و غیررشیدی که در حالی بالغ شدهاند که همچنان مجنون و غیررشید بودهاند، وصی تعیین کند. وصایت بر اداره اموال این افراد ممکن است محدود به امور مخصوصی باشد. در این صورت وصی باید در حدود اختیاراتش عمل کند. اما در صورتی که وصیت بیقید و شرط باشد، وصی باید با رعایت مصلحت صغیر، مجنون یا غیر رشید امور مورد وصایت را انجام دهد.
اداره اموال مولیعلیه میتواند شامل اجاره دادن مال، گرفتن اجارهبها، پرداخت دیون یا وصول مطالبات باشد. همچنین وصی باید نفقه افراد تحت سرپرستی موصی را که تا به حال نفقهشان را خود موصی پرداخت میکرده است، بهطور متعارف بدهد و آنچه را که برای زندگی آنها از قبیل لباس، منزل و اثاثیه لازم است، فراهم کند. وصی میتواند در صورتی که مصلحت مولیعلیه اقتضا کند، اموال او را به فروش برساند و نیازی به اجازه دادگاه نیست.
وصایت بر اموال
وصایت بر اموال میتواند شامل اموری نظیر کفن و دفن و تجهیزات پس از مرگ، ادای دیون و صدقات، وصول مطالبات و بازگرداندن اموالی که نزد موصی امانت بودهاند به صاحبان آنها باشد. همچنین اگر موصی نسبت به یکسوم اموالش وصیتی کرده است، وصی باید آنها را از ارث خارج کند و طبق وصیت عمل کند یا اینکه سهمالارث هر یک از ورثه را بدهد.
شرایط وصی
به گزارش مهداد، وصی باید عاقل، بالغ و رشید باشد. سن بلوغ در دختر ۹ سال تمام قمری و در پسر ۱۵ سال تمام قمری است. همچنین رشید به کسی گفته میشود که عقل معاش داشته باشد یعنی در معاملاتش نفعی که مورد قبول عقلا و عرف جامعه است (نفع عقلایی) وجود داشته باشد. بنابراین نمیتوان مجنون، صغیر و سفیه را وصی قرار داد.
اما قانون مدنی در این زمینه گفته است که میتوان یک نفر صغیر را به اتفاق یک نفر کبیر(کسی که بالغ و رشید است) وصی قرار داد. البته تا زمانی که صغیر به سن بلوغ و رشد برسد مسئولیت انجام امور با کبیر خواهد بود و پس از آن که صغیر به سن بلوغ و رشد رسید مسئولیت انجام امور با هر دوی آنها خواهد بود.
باید توجه داشت تا زمانی که صغیر، کبیر شود، گویی موصی یک نفر را به عنوان وصی قرار داده است. پس صغیر پس از رسیدن به سن کبر (بلوغ و رشد) حق اعتراض نسبت به اعمال گذشته وصی کبیر و نحوه اداره اموال یا انجام امور مورد وصایت را نخواهد داشت چرا که حق مداخله از طرف موصی نسبت به زمان قبل از بلوغ و رشد وصی داده نشده است. ولی هرگاه وصی کبیر در زمانی که عمل وصایت را به تنهایی انجام میداده، موضوع وصیت (موصیبه) را که مثلا مالی است تغییر، تبدیل، تلف یا ناقص کرده باشد، وصی صغیر پس از رسیدن به سن بلوغ و رشد حق اقامه دعوا در دادگاه و مطالبه جبران خسارت را خواهد داشت. چرا که موصیبه (موضوع وصیت) موضوعی است که صغیر نیز پس از کبیر شدن نسبت به آن حق وصایت یعنی حق مداخله در اداره آن را خواهد داشت.
همچنین موصی (وصیتکننده) میتواند یک نفر مجنون یا سفیه را به همراه یک نفر عاقل یا رشید وصی قرار دهد که همانند حکمی که راجع به صغیر گفته شد، تا زمانی که مجنون، عاقل و سفیه، رشید شود، مسئولیت با عاقل یا رشیدی است که به همراه سفیه یا مجنون وصی قرار داده شده است و پس از عاقل شدن مجنون یا رشید شدن سفیه امور مورد وصایت را باید با یکدیگر انجام دهد و هر دو مسئولیت خواهند داشت. وصی قرار دادن کافر بر مسلمان نیز باطل است. اما به نظر میرسد که عدالت شرط وصایت نیست. آنچه که در صحیح بودن وصیت لازم است، این است که وصی به امور وصایت عمل کند بنابراین اگر وصی غیرعادل نیز باشد، وصیت صحیح است. چرا که در قانون مدنی مادهای موجود نیست که عدالت را شرط صحت وصیت دانسته باشد. (البته در این امر بین فقها اختلاف نظر است و برخی عدالت را شرط وصایت میدانند.)
در نهایت موصی میتواند صفاتی را که علاوه بر اینها مدنظرش است، در وصیتنامه قید کند که به آنها نیز باید عمل شود. بنابراین اگر موصی صفت خاصی را قید کرده باشد که بعدها وصی فاقد آن شود، از سمت وصایت برکنار خواهد شد. (منعزل میشود.)
تمام این شرایطی که گفته شد باید در زمان فوت موصی موجود باشند. بنابراین اگر موصی شخصی را وصی قرار داد که در زمان نوشتن وصیت، آن شخص صفات لازم را نداشت ولی بعداً آن صفات را کسب کرد و در زمان فوت آن صفات را دارا بود، وصیت صحیح است
وصی باید طبق وصایای موصی رفتار کند. در غیر این صورت از سمت وصایت منعزل و برکنار خواهد شد. منظور از رفتار نکردن طبق وصیت، خیانت در امر وصایت است. یعنی هرگاه بدون توجه عمل نکند یا اشتباه کند، وصایتش از بین نمیرود ولی مسئول (ضامن) خواهد بود.
چنانچه وصی از سمت وصایتش منعزل شود، حاکم (منظور دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به این امر را دارد) وصی دیگری به جای او معین خواهد کرد.
در مواردی که وصی مجنون میشود یا به هر علتی مثلاً بیماری موقتاً نمیتواند به امر وصایت بپردازد، از سمت وصایت برکنار نمیشود. بلکه دادگاه شخصی را که به او امین گفته میشود، معین میکند تا موقتا امور مربوطه را انجام دهد و پس از برطرف شدن جنون یا بیماری دوباره خود آن شخص امور را انجام میدهد.