مطمئنا تاکنون، بارها به دشواریهای ازدواج فکر کرده اید. به اینکه در قدم اول چگونه برای ازدواج اقدام کنید. رفتن به مراسم خواستگاری و رعایت مقررات این دوران و سپس پذیرش مهریه ای نسبتا سنگین و بعد هم خرید حلقه و جواهرات و مراسم عروسی. تهیه مسکن و برخورداری از حقوقی که برای گذران زندگی های امروزی کافی باشد. برای دخترخانم ها هم داستان به گونه دیگری سخت است. اینکه بتوانند به مردی اعتماد کنند که تکیه گاه خوبی باشد. اینکه جهیزیه مناسبی تهیه کنند و شرایط مالی همسرشان طوری باشد که بتوانند راحت زندگی کنند.
هرچند همه این مراحل را می توان مقدمه ای ساده برای شروع هر زندگی دانست که هر فردی بسته به شرایط و موقعیت اجتماعی و اقتصادی اش، به نوعی از آن عبور می کند. آنچه مهم است میزان سازگاری طرفین در ساختن یک زندگی مشترک موفق است.
واقعاً ازدواج سخت است! اما به واقع همه سختی ازدواج در تامین مسائل مادی خلاصه می شود؟
مسلما نمی توان تمکن مالی را عاملی کوچک و کم اهمیت در پروسه ازدواج در نظر گرفت. اما به راستی این عامل، مشکل عدم ازدواج جوانان این جامعه و یا برهم خوردن زندگی های مشترک نیست.جوانان امروز، اکثراً قصد ازدواج ندارند و ترجیح می دهند خود را با این عمل شاق درگیر نکنند و به زندگی خود برسند و مسئولیتی بر گردن نگیرند. آنها دوست دارند راحت باشند. اگر دانشجو هستند، با آرامش به درس خواندن ادامه دهند و حقوقی که از کار پاره وقت به دست می آورند، صرف تفریحات آخر هفته با رفقا و رفتن به سفر کنند. یا یک اتومبیلی بخرند و با آن کیف کنند. آن دسته هم که شاغل هستند، در خانه پدری به زندگی راحت و بی خرج خود، راضی هستند. به هر حال عدم مسئولیت در زندگی، بهتر و راحتتر به نظر می رسد.
اما به راستی این روند فکری قرار است به کجا ختم شود؟ به نظر می رسد جوانانی که از زیر بار ازدواج فرار میکنند، در نحوه تفکر و اندیشه خود، باید تجدید نظری داشته باشند. چرا که اگر به روند عادی و طبیعی زندگی نگاهی بیندازیم، متوجه می شویم که زندگی همواره با سختی ها و البته شیرینی هایی همراه بوده است. ازدواج هم مثل بسیاری از حوادث زندگی، اگرچه با سختی هایی همراه است اما شیرینیها و زیبائیهای بسیاری به دنبال دارد که معمولا افراد از این قسمت ماجرا کمتر سخن می گویند. بعد از این مرحله، تجربه فرزند داشتن است که مسئولیت و سختیهای زیادی به دنبال دارد اما لذت پدر ومادر شدن، تجربه ای است که هر کس به آن دست یافته، حاضر نیست آنرا با دنیایی عوض کند. به هر حال مسیر طبیعی زندگی به همین صورت بوده و ادامه خواهد یافت.
امروزه چند مانع بزرگ بر سر راه ازدواج آسان جوانان وجود دارد که در رأس آن، عدم مسئولیت پذیری و تربیت های ناقص خانوادگی قرار دارد که باعث شده جوانان در سنین لازم، آمادگی ازدواج نداشته باشند
ازدواج و تشکیل خانواده مقوله ای است که در تمام مکاتب اخلاقی و دینی به عنوان حرکتی مقدس از آن یاد می شود که دوام و سلامت زندگی فردی و اجتماعی بشر را تضمین می نماید. بر این اساس، شاید یکی از دلایلی که ازدواج مقدس شمرده می شود این است که انسان را از خودپرستی و خوددوستی به سوی دیگردوستی سوق می دهد. تا پیش از ازدواج فقط یک«من» وجود دارد و همه چیز انسان، تنها برای خویشتن است، اما با ازدواج این حصار شکسته می شود و فرد دیگری در کنار انسان قرار می گیرد که در تمام مسائل زندگی با او شریک می شود. شراکتی که اثرات روحی و روانی بسیار خوب و سازنده ای را برای انسان، به دنبال دارد. دایره زندگی مشترک، با تولد فرزندان گسترده تر می شود و آدمی خصایص مهم اخلاقی از قبیل؛ مهرورزی، گذشت، عشق، محبت، فداکاری و … را نیز تجربه می کند. مهم این است که به تغییر برخی از نگرش ها بپردازیم. نگرش های مادی را تعدیل کنیم و انتظارات مان را از طرف مقابل، عادلانه کنیم.
همه این موارد، از قبیل پررنگ شدن نگاه های مادی، به اضافه تقویت حس خود رای بودن در جوانان است که موجب سخت شدن ازدواج می شود. همین امر مهم که نیاز طبیعی و لازمه حیات اجتماعی و تداوم نسل آدمی است، این روزها دیگر به راحتی گذشته صورت نمی پذیرد. متأسفانه آنقدر سنت های بی معنا گرداگرد اصل مسأله ازدواج را فراگرفته که نیازهای روحی، جسمی و جنسی جوانان فراموش شده است. چون کارهای غیرضروری، ترویج سنت های غلط، افزایش راحتی و خودخواهی جوانان، ازدواج را برای آنها دشوار کرده است. در برخی خانواده ها آنقدر این مشکلات وسعت یافته است که جوان یا به کلی قید ازدواج را می زند و یا اینکه عملاً توان ازدواج کردن ندارد.
امروزه چند مانع بزرگ بر سر راه ازدواج آسان جوانان وجود دارد که در رأس آن، عدم مسئولیت پذیری و تربیت های ناقص خانوادگی قرار دارد که باعث شده جوانان در سنین لازم، آمادگی ازدواج نداشته باشند.
مسائلی همچون توسعه روابط قبل از ازدواج و طلاق های رو به افزایش هم، سبب بدبینی گروهی از جوانان به ازدواج گردیده است، از بین رفتن نگاه معنوی به ازدواج و رواج معیارهای غیرمنطقی و غیر اصولی در انتخاب همسر از دیگر موانع اصلی ازدواج است.
همه این ها در حالی است که بعضاً در جامعه، شاهد رفتارهای نابهنجار اجتماعی هستیم. رفتارهایی که ناشی از عدم فراهم بودن شرایط ازدواج و پایین آمدن آمار ازدواج در کشور است.
جای تأمل است که براساس آمار اعلام شده سازمان ثبت احوال، تعداد ازدواجهای سال ۹۱ نسبت به سال قبل از آن ۱۰ درصد کاهش داشته که از مهمترین دلایل آن می توان، بالارفتن میزان تورم و هزینه های زندگی را نام برد که البته این عامل در کنار عامل مهم دیگر که همان راحتی و عدم مسئولیت پذیری جوانان است، منجر به کاهش ازدواج شده است. (۱)
به طور قطع، یکی از مهمترین وظایف خانواده ها این است که در رابطه با نحوه نگرش فرزندانشان به امر ازدواج، توجه ویژه ای داشته باشند و بدانند که وظیفه آنها در این رابطه، از هر نهاد و سازمانی بیشتر است.