تاکسی یاب های اینترنتی, اپلیکیشن ها و کسب و کارهای نوپایی که در مدت کوتاهی به پدیدهای اجتماعی تبدیل شده اند، تهدیدات امنیتی را نیز در پی داشته اند.
هشدار دادستان، ابراز تأسف وزیر ارتباطات و البته ماجرای تأسف آور آزار یکی از مسافران توسط راننده تاکسی یاب اینترنتی «اسنپ»، این اپلیکیشن جابهجایی مسافر را به جنجالیترین کسب و کار این روزها تبدیل کرده است.
اپلیکیشنی نوپا که در مدت کوتاهی به پدیدهای اجتماعی تبدیل شد و با اقبال چشمگیر مخاطبان، توانست به امپراتوری آژانسهای اتومبیل کرایه و تاکسیهای دربستی پایان دهد. اتفاقی که از پس چالشهایی سخت و جنجالهایی مختلف پیش آمد و عبور مدیران اسنپ از آن روزهای سخت، سبب گسترش روزافزون این کسب و کار شد تا کم کم، آن را به یکی از غولهای تجارت الکترونیک تبدیل کند.
با این حال، اسنپ هم مانند همه کسب و کارهای نوپا، ایرادات بزرگ و کوچکی دارد که این اپلیکیشن را دچار چالش میکند. آنچه میخوانید، حاصل سه ماه حضور خبرنگار «صبح نو» در لباس «راننده اسنپ» است که تلاش کرده برخی فرصتها و چالشهای این کسب و کار نوپا را روایت کند. ذکر این نکته البته ضروری نیست که این گزارش با نام مستعار نوشته شده است!
مردادماه ۹۶- خیابانی در شرق تهران
سه نفرند. زیر آفتاب ظهر تابستان ایستادهاند و تخته شاسیهای با نشان «اسنپ» را جلوی رانندهها میگیرند تا «رایگان» ثبت نامشان کنند. میایستم و برای یکیشان چراغ میزنم. میپرد جلو و میپرسد:«داداش راننده اسنپ میشی؟ رایگان! بی کمیسیون» سری به نشانه تأیید تکان میدهم و شرایط را میپرسم. سریع در را باز میکند و میجهد داخل ماشین. تی شرت مشکی به تن دارد. موهایش را فشن زده و آدامس توی دهانش را تند تند میجود. خودش را روی صندلی جابه جا میکند. نفس راحتی میکشد و به باد خنک کولر اشاره میکند و میگوید:«عجب گرمه.» مدارک خودرو را طلب میکند:«کارت ملی، گواهینامه، کارت ماشین، بیمه، معاینه فنی». می گویم:« همه چی دارم. طرح ترافیک هم دارم. منتها معاینه فنی همراهم نیست. ولی مال پارسال رو دارم. به کار میاد؟» سرش را میخاراند. فکری میکند و میگوید:«خیالی نیست. معاینه فنی پارسالت رو بده. درستش میکنم.»
برگه قرارداد را میدهد دستم و میگوید:«تا اینا رو پر و امضا کنی، من برم از مدارکت عکس بگیرم بفرستم شرکت که کد برات ثبت بشه.»
از او میخواهم نسخه دیگری از برگه خام قرارداد را داشته باشم. میگوید:«به دردت نمی خوره. بخون حفظش کن. همه شم توی سایت هست.» بندهای قرارداد را یکی یکی و تند تند میخوانم. شرایط ، محدودیتها و قوانین، معمولی است و نسبتاً منصفانه. نکته مبهمی ندارد و ادبیاتش هم معقول است. برگه را امضا میکنم و چند ثانیه بعد، مدارک را تحویلم میدهد: «عصر، همه فایلهای رانندههای جدید رو یه جا میفرستم شرکت و کد شخصیات برات تلگرام میشه.»
حالا نوبت آموزش است. اولین نکته، دریافت برگه عدم سوء پیشینه کیفری است. تاکید میکند که فقط سه هفته برای تحویل برگه وقت دارم و در صورت تحویل ندادن، حسابم تعلیق میشود. حدود سی ثانیه، آموزش کار با نرم افزار طول میکشد و تذکر میدهد که نمرهای که از مسافرانم میگیرم، نباید کمتر از ۹/۴ از مجموع ۵ نمره باشد وگرنه اتوماتیک وار، سیستم مسافران کمتری را به من معرفی میکند. چند تا نکته کنکوری هم درباره ساعتها و مکانهای پرمسافرتر و البته نرخ صفر درصد کمیسیون در محدوده طرح ترافیک، با توجه به مجوز طرح ترافیکم تذکر میدهد.»
«برو به سلامت » آموزش، در کمتر از سه دقیقه تمام میشود. نه تضمین چک و سفتهای و نه حتی تعهد سفت و سختی غیر از همان قرارداد تک برگی، نمیدهم و تازه، معاینه فنی سال گذشته را هم با ترفند بازاریاب، به جای مدرک اصلی فرستادیم به شرکت.
دو روز بعد، اسنپ کد شخصی راننده را برایم میفرستد و البته پیامک مهلت ارائه گواهی عدم سوء پیشینه. خیلی راحتتر از آنچه پیش بینی میکردم راننده اسنپ شدم.
ما مسافرکش نیستیم
همه باجههای دفتر پلیس+۱۰ خلوت است. به جز باجه سوء پیشینه. نزدیک ۱۰ نفر در صف ایستادهاند و انگار همه میدانند برای چه در صف ایستادهاند. گپها در صف شکل میگیرد. یکی از داماد خواهرش میگوید که فوق لیسانس بیکار بوده و حالا با رانندگی در اسنپ، ماهی ۵ میلیون تومان در آمد دارد و آن یکی، میگوید رانندگی در اسنپ، بعد از تدریس در دانشگاه فیروزکوه و تدریس خصوصی زبان فرانسه، شغل سومش است. یکی دیگر تازه کارت پایان خدمتش را گرفته و با پراید از دم قسطش در آرزوی تشکیل زندگی جدید است و آن یکی، میگوید صبحها دانشجوست و عصرها ۵ ساعت با ماشین مسافر اسنپی جابهجا میکند تا پول شهریهاش را بپردازد و پس اندازی هم برایش بماند.
همه اما در یک نکته مشترکند و آن، پرهیز از آن است که به نام «مسافرکش» شناخته شوند. اصرار دارند که شخصیت اجتماعیشان فراتر از مسافرکشی است و با اهداف مختلف و متفاوت، پی این کار آمدهاند. یکی دوتایشان دو تا گواهی درخواست دادهاند تا همزمان برای اسنپ و تپ سی کار کنند و تاکید هم میکنند که باید مواظب باشند که دوتایی شدنشان لو نرود. چون شرکتها تعلیقشان میکنند. متصدی باجه هم انگار برایش عادی شده است. نوبتم که میشود، از او میپرسم:«خیلی زیاده تعداد متقاضیا؟» میگوید:« این قدر زیاد که عصرها نا ندارم برگردم خونه. روزی حدود ۱۵۰ نفر اینجا درخواست پر می کنن.» میگوید:« معمولاً نتیجه عدم سوء پیشینهها ۱۰ روزه میآمد، اما مدتی است که به همه می گوییم حدود ۲۵ روز باید منتظر بمونن. » این، یعنی از مهلت قانونی تحویل گواهی به اسنپ، ۴ روز بیشتر؛ اما متصدی باجه میگوید:«نگران نباش. خودشون می دونن بیشتر طول می کشه. سخت نمی گیرن.»
پر بیراه نمیگوید. گواهی عدم سوء پیشینهام، حدود دوماه بعد میآید و در تمام این مدت، کاربریام در اسنپ فعال است تا تنها تضمین سلامت اخلاقی رانندگان، دچار چالش شود.
مراحل انگشت نگاری و پرکردن فرمها که تمام میشود، خداحافظی میکنم. داخل خودرو مینشینم و اولین درخواست برایم میآید. مسافری از مبدأ میدان ولی عصر؟عج؟ به شهرک قدس.
پول پارو کن!
روز ثبت نام، بازاریاب اسنپ، علاوه بر نصب نرمافزار، نشانی کانال رانندگان اسنپ تهران را هم میدهد. کانالی رسمی با۱۰۰ هزار عضو. جایی که اطلاعیههای رسمی، نکتههای کنکوری و حرفهای درگوشی شرکت را به اطلاع رانندگانش میرساند. طرحهای پاداش هفتگی با شرایط خاص، ساعتهای پر مسافر و البته نقشهای جالب از پراکندگی بیشترین درخواستهای اسنپ که به رانندگان کمک میکند مناطق پردرخواست را بشناسند و بیشتر در آن محلها تردد کنند.
روزهای بارانی و شرایط ترافیکی خاص که فرامیرسد، باید به گوش باشی تا اطلاعیه بالارفتن موقت قیمتها را به رانندگان برساند و برایشان آرزوی ساعتهایی پردرآمد و پرمسافر کند.
پیامهای تذکر، بیشتر حول دو محور میچرخد. اول پیامهایی برای تشویق به روشن نگه داشتن کولر خودرو در طول سفر و بعد، پیامهایی مبنی بر ممنوعیت هرگونه ارتباط با مسافر پس از انجام سرویس که در آن صورت، سبب قطع همکاری دایمی شرکت با راننده متخلف میشود.
مرکز پیام اسنپ هم چند روز یک بار، پیامک هشدار میفرستد که مدت زیادی تا تحویل گواهیتان نمانده و اگر تحویل ندهید، همکاریتان قطع میشود و تعلیق میشوید.
در قلمرو اسنپ
گواهی عدم سوء پیشینه که میرسد، از سه هفته موعد و مهلت تحویل، حدود چهار هفته هم گذشته است؛ اما حسابم همچنان فعال است. حساب و کتاب و تسویه حساب با رانندگان، از روزهای زوج، حالا به هرروز رسیده است و هرروز حوالی ظهر، پیامک تسویه حساب به شماره شبا که در پروفایل کاربریام ثبت کردهام، میرسد. نکته اما در نگه داشتن ۱۰ هزار تومان اعتبار ثابت در حساب است که نزد شرکت باقی میماند و به حساب شما برنمیگردد.
بالاخره روز موعود میرسد و پیامک صبحگاهی موردنظر میرسد:«همراه گرامی حساب کاربری شما غیر فعال شده است. به منظور فعال سازی مجدد در اسرع وقت …»
با گواهی، عزم ساختمان اسنپ میکنم. ساختمانی در خیابان گاندی که نگهبان یونیفرم پوش سر کوچه و پوشه به دستهای پرشمار اطراف کوچه، میگویند درست آمدهام. طبقه همکف، باید از دستگاه نوبت دهی، شمارهای بگیرم و مثل بانک در انتظار بمانم. نوبتم که میشود، گواهی را میدهم و راهنمایی میشوم به طبقه دوم برای گرفتن عکس.
از متصدی میپرسم:«اگر عکس نگیریم چی میشود؟» میگوید:«حسابتان تعلیق میماند. در واقع عکس داشتن رانندگان نشان دهنده این است که گواهیشان را تحویل دادهاند و راننده رسمی شرکت حساب میشوند. رانندگانی که عکس ندارند، یعنی هنوز گواهیشان را تحویل ندادهاند.»
می گویم:«پس اگر مسافر شدم، حواسم باشد سوار اسنپ های بدون عکس راننده نشوم» لبخندی می زند و میگوید:«صد در صد. اینها را ما تأیید نکردهایم هنوز.»
یکی که معلوم است مکالمهمان را شنیده است،موقع خروجم میآید و در گوشم آرام میگوید:« اگه مشکلی داری من می تونم حلش کنم. گواهی مواهی نداشته باشی من یکی از بازاریابای شرکت رو میشناسم که مدارک فامیلاتو می گیره یه حساب جدید برات ایجاد می کنه. برو دو سه ماه بدون گواهی حالشو ببر تا سری بعد.»
سری تکان میدهم و می گویم:«پس این جا هم دوربرگردون داره.» چشمکی می زند و میگوید:« بعله. دیدم که میگم.»
سالن طبقه دوم، چند قسمت مختلف دارد و در گوشهای از آن، دو نفر تبلت به دست، رو به روی دو تا صندلی نشستهاند و رانندگان را دو تا دوتا روی صندلی مینشانند. از آنان لبخندی میگیرند و عکسشان را آنلاین به پروفایل کاربریشان اضافه میکنند تا رسمی شوند.
بخشهای دیگری هم اینجا هست که جالبترینش، فروشگاه و آتلیه است. فروشگاه برای فروش لوازم جانبی مورد نیاز رانندگان مثل شارژر فندکی و کابل و گوشی و نگهدارنده گوشی و البته آتلیه که مخصوص برندگان جوایز خاص اسنپ و عکسهای تبلیغاتی است.
در دام دامپینگ
اطلاعیههای جدید اسنپ برای رانندگانش شاید جذاب باشد؛ اما بوهای خوبی از آن به مشام نمیرسد. همین چند روز پیش بود که اسنپ، به رانندگانش اعلام کرد حق کمیسیون صفر درصد در ساعتهای اوج، دیگر اعمال نمیشود و شرکت برای خودش در ساعتهای اوج ترافیکی، کمیسیون معمول ۱۳ درصدی را کسر خواهد کرد و البته برای این که رانندگان هم شاکی نشوند، نرخ کرایهها را بالا میبرد. همین یکی دو روز پیش هم ساعتهای اوج ترافیک که شامل افزایش کرایه میشود، چند ساعتی بیشتر شده و از ساعت ۱۴ تا ۲۱ هر روز ادامه دارد. روزهای بارانی هم نرخ کرایهها ۲۰ درصد بالاتر میرود.
به این ترتیب، شیب ملایم افزایش کرایه اسنپ، آن هم در زمانی که آژانسها و تاکسیهای خسته و درمانده از این رقابت، یکی یکی کنار میکشند، بیشتر میشود تا بوی نامطبوع دامپینگ کم کم از این اپلیکیشن ها به مشام برسد.
چالش بزرگی به نام شماره تماس
شاید بزرگترین ایراد اپلیکیشن های تاکسی یاب، در شمارهای باشد که میان مسافر و راننده رد و بدل میشود. گپ کوتاه با چند راننده اسنپ، پرده از رازهای خطرناکی برمی دارد. «آرش» دو ماهی میشود که راننده اسنپ شده. او میگوید:«مسافر خانم که باشه، تک زنگ میزنم بهش. شمارهاش رو سیو میکنم و آمارش رو از تلگرام و اینستا و فیس بوکش درمیارم. راستش با یکی دوتاشونم رفیق شدم و خیلی وقتها خارج سیستم زنگ می زنه با هم می ریم بیرون. هم فاله هم تماشا» وقتی میپرسم:«نگران نیستی شرکت بفهمه و طبق قانونش، ارتباطت رو دایمی قطع کنه؟» با نیشخند جواب میدهد:« هیچ وقت ماها رو نمیشه تهدید کرد. اولاً که هنوز سوء پیشینه نبردم. ثانیاً از خط خودم استفاده نمیکنم برای ارتباط. با سیمکارت اعتباریم ارتباط رو ادامه می دم.» این چالش بزرگ تاکسی یاب های آنلاین را، تاکسی یاب معروف «اوبر» آمریکایی به سادگی حل کرده است. آن هم با خط تماسی یکتا که مسافر و راننده را بدون اطلاع از شماره شخصیشان و با مرکز تماسی واسط، در کوتاهترین زمان ممکن به هم ارتباط میدهد. بدون آن که نگرانی از انتشار اطلاعات شخصی و تجاوز به حریم خصوصی، مسافران و رانندگان را تهدید کند. به هرحال،اسنپ هم چون سایر کسب و کارهای نوپا، نیازمند تجربه و آزمون و خطا در بعضی حوزههاست که تا اجرایی نشود، ایرادهای آن مطرح نخواهد شد. بدون شک بررسی این چالشها و پیداکردن راه حل مناسب برای آنها میتواند از وقوع حوادثی چون حادثه تلخ تجاوز اخیر پیشگیری کند.
هشدار دادستان به مدیر اسنپ قرار نبود مردم را اغوا کنید
یکی از نکات جنجالی نشست دیروز دادستان تهران، صحبتهای او درباره «اسنپ» بود. آقای «عباس جعفری دولت آبادی» با هشدار به مدیر اسنپ اعلام کرد: «قرار نبود با این گونه تبلیغات فریبنده مردم را اغوا کنید. شما چگونه با هلیکوپتر مردم را به دل طبیعت میبرید و موسیقی زنده پخش میکنید؟ لذا به مدیر اسنپ هشدار داده میشود تا مواظب باشد که فعالیتهای این شرکت، محملی برای ایجاد ناامنی و ارتکاب جرائم نشود. قرار بر این بود که به مردم خدمت ارائه شود نه این که راننده اسنپ، زنی را به تپهها ببرد و به او تجاوز کند و آن گاه با تبلیغات فریبنده و غیرواقعی اسنپ را بزرگ جلوه دهید.»
دادستان تهران در خصوص اقدامات دادستانی در رسیدگی به این پرونده اظهار داشت: مقرر شد سرپرست دادسرای جنایی مدیر اسنپ را احضار کند چرا که آژانسها مجوز دارند و تحت نظارت اتحادیه مربوطه هستند، اما در خصوص اسنپ چنین نظارتی وجود ندارد.
جعفری دولتآبادی با اشاره به یک نمونه آگهی تبلیغاتی که در صفحه ۱۵ روزنامه شرق در تاریخ چهارشنبه دوازدهم مهر ماه سال جاری چاپ شده و در مصاحبه با فردی به عنوان مدیر ارشد بازاریابی اسنپ، مطالب غیرواقعی ادعا شده، اظهار داشت: نامبرده در مطلبی تحت عنوان «ناکجا میری» اظهار داشته است: «اسنپ رانندگان را غافلگیر نمیکند. هلیکوپتری که فرد را به دل طبیعت میبرد، او را به یک وعده غذای گرم مهمان میکند و با اجرای زنده موسیقی از سوی یک گروه معروف داخلی در خودرو، تنها اتفاقاتی نیستند که در کمپین «ناکجا میری» رقم خورده است و برنامههای غافلگیر کننده این کمپین در آینده رو به فزونی خواهد بود و مخاطبان اسنپ هیجان بیشتری را تجربه خواهند کرد…»
دادستان تهران از دستگاههای ذیربط خواست مجوز مربوط به فعالیت اسنپ در حوزه
حملونقل را بررسی و در مورد مستندات و مدارک فعالیت آن توضیح دهند. وی افزود: اسنپ میتواند یک ابتکار در دنیای حمل و نقل باشد و حسب اعلام مدیر اسنپ، این تشکیلات دارای ۱۵۰ هزار راننده صرفاً در بخش حمل و نقل شهری است.