خیابان شلوغ و محصور در میان هوای دود گرفته؛ موتورهایی که از هر چهارسو بر آن و عابرینش میتازند و البته اتوبوسهایی مملو از مسافر؛ تا به اینجای کار این تصویر، تصویر روتینی است که از حدود دو دهه قبل و شاید با گسترش جمعیت پایتخت با آن خو گرفته باشید و برایتان تا حدی قابل تحمل شده است.
به گزارش ایسنا، ایران در ادامه نوشت: شاید هم هنگام خواندن این متن در اتوبوس باشید. از فشار جمعیت نگاهتان را از روی این سطور بر میدارید و در حالی که میخواهید به نفر کناری که پایتان را لگد کرده، چیزی بگویید که متوجه فضای تنگ و تاریک درون اتوبوس خواهید شد. از حدود یک سال قبل تبلیغات شهری علاوه بر بیلبوردهای ریز و درشت، تن خسته و نفس گرفته اتوبوسها را نیز به اشغال خود در آوردهاند و فضای اینچنین را برای مسافرین رقم زدهاند. جالب آنکه روی یکی از همین تبلیغات نوشتهای به چشم میخورد که میخواهد بگوید با داشتن فلان محصول خوشحال خواهید بود؛ اما در واقع آنچه در این فضای تنگ و تاریک گم شده است، اندکی چشمانداز است، شادی پیشکش. در شلوغی اتوبوس تندرویی که چندین بار در میان ترافیک گیر میافتد، اگر بخواهید به چیزی بنگرید چهره خسته و در هم کوفته شده مسافران است؛ مسافرانی که اکثرشان از صبح تا شب به سختی کار کرده و فرصتی برای مرور آنچه را در اطرافشان می گذرد ندارند. شاید آنها به یاد نیاورند اما میتوان یادشان آورد سالهای نه چندان دور را، روزگاری که از بالای بام خانههای این شهر میشد دماوند را دید. حالا اما انگار رویای دیدن خیابان از پنجره اتوبوس نیز میرود که به امری دست نیافتنی تبدیل شود، همانند چشماندازی که از چند روز گذشته و با بالارفتن ساختمان مجاور خانهتان به تاریخ پیوست؛ همانند شهری که روز به روز زیر آلودگی و وارونگی و… غریبهتر میشود.